سلام گل پسر مامانی خوبی؟ هفت ماهگیت مبارک گل پسر نازم.از دیروز شما وارد هشت ماه شدی نازنینم ولی این هفته ای که گذشت خیلی من و تو روزای بدی رو گذروندیم...شما هم سرما خوردگی شدید گرفته بودی و هم اون قسمتای پوشکی ات سوخته بود ناجور هم بی تاب و بی قرار دندون درآوردن بودی و شب و رزو کارت گریه شده بود گریه...روزای اول منم پا به پای شما گریه می کردم...آخه طاقت نداشتم اون گریه های از ته دلت رو بشنوم... یه شب که خیلی گریه می کردی بردمت بالا تا بلکه ساکت شی...خیلی اون شب گریه کردی و جیغ زدی... وقتی اومدم پایین دیدم بابایی هم ی عالم برای پسر نازش گریه کرده... چه روز و شبای بدی بود مامانی ... خدا کنه تکرار نشه دیگه بماند که دق...